در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند       گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

برادرم می‌گفت من خیلی پیش از این که آقای علی دایی مشهور شود، می‌دانستم که او روزی فوتبالیست بزرگی خواهد شد، چون حین فوتبال گاهی سرش را بالا می‌آورد. شاید در مورد سندرم باکستر شنیده باشید. وقتی سخت مشغول انجام کاری هستیم و سر را بالا نمی‌آوریم. به میدان بازی نگاه نمی‌کنیم. روش را تغییر نمی‌دهیم. جهت را عوض نمی‌کنیم. ما بهترین متخصص هستیم، اما ممکن است به نفع حریف بازی ‌کنیم. 

دوستی از دانشگاه صنعتی امیر کبیر می‌گفت برای اینکه بتواند از پایان‌نامه دکتری با یک خروجی مقاله دفاع کند و فارغ‌التحصیل شود باید آن یک مقاله در ژورنالی با درجه تاثیرگذاری 9 چاپ شود. چنین ژورنالی مطمئنا صرفا مقالاتی در سطح بسیار بالا را می‌پذیرد. این وضعیت کم و بیش در مورد سایر دانشگاه‌های کشور هم صدق می‌کند و این یعنی در شرایط سخت اقتصادی امروز، ما داریم به بهترین شکل نیروی علمی برای کشورهای دیگر تربیت می‌کنیم. مقاله‌هایی که در بیشتر مواقع کاربرد عملی در کشور ندارند، اما کمک به دنیای علم می‌کنند. هر مقاله‌ای که در نشریه‌ای معتبر می‌بینید، نماینده ساعت‌ها کار، صرف انرژی، تعامل، استرس، عشق و انگیزه است. وقت آن رسیده که سر را بالا بگیریم. چرا این همه صرف مسائل حال حاضر کشور خودمان نشود؟  یک دانشجوی دکتری برای رسیدن به این مرحله مسیری سخت و طولانی طی می‌کند. با توجه به کمبود امکانات و بودجه‌ای که تقریبا وجود ندارد، همه این سختی‌ها مثل این است که پژوهشگران ما به ریال حقوق می‌گیرند تا برای کشورهای پیشرفته کار کنند. اما نیازها و خلاءهای علمی و پژوهشی خودمان چه می‌شوند؟ آیا نمی‌توان با یک تغییر جهت در ارزش‌گذاری مسیر پژوهش، این تلاش‌ها را به نفع خودمان برگردانیم؟ ما می‌توانیم با همسو کردن پژوهش‌ها با نیازهای روز کشور، شفافیت، امید، تازگی و انگیزه بیشتری در حیطه پژوهش ایجاد کنیم. بخشی از این تغییرات به راهبردهای مدیریتی دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. اما ما به عنوان بخشی از جامعه هم می‌توانیم همت کنیم و قدمی برداریم. سیمرغ جایی است که می‌خواهیم این بستر را فراهم کنیم. در سیمرغ فضای لازم برای خدمت پژوهش به جامعه ایران فراهم می‌شود و پژوهشگران از خود جامعه کمک می‌گیرند تا بیشتر در خدمت جامعه باشند.