آقای استفان کاوی می‌گوید مثل معماری که از قبل خانه‌ای که قرار است ساخته شود را روی کاغذ کشیده است، به زندگی‌تان نگاه کنید. پایان از قبل روی کاغذ است. یعنی از آغاز، پایان را دیدن. فرض کنید عمر شما به پایان رسیده، داخل تابوت هستید و دوستان، خانواده و آشنایان برای آخرین خداحافظی دور شما جمع شده‌اند. یکی از نزدیک‌ترین افرادی که شما را به خوبی می‌شناسد، پشت تریبون قرار می‌گیرد تا درباره شما صحبت کند. تصور کنید او چه چیزهایی در مورد شما خواهد گفت؟ ... حالا به شما یک فرصت سه ساله داده خواهد شد. دوست دارید چه چیزهایی در پایان این سه سال از زبان آن فرد نزدیک پشت تریبون گفته شود؟

آقای کاوی می‌گوید برای اینکه بتوانیم آن چیزهایی که دوست داریم را در مورد خودمان در روز خداحافظی بشنویم، باید ارزش‌های‌مان را بشناسیم. ارزش‌ها مثل نور فانوس دریایی کمک می‌کنند تا کشتی زندگی‌مان را به سمت مطلوب هدایت کنیم.

آیا ارزش‌ها در طول زندگی ثابت هستند؟ خیر. باید مدام بازبینی شوند.

آیا دانستن ارزش‌ها به تنهایی کفایت می‌کند؟ خیر. گاهی آنچه در خودآگاه و بر زبان جاری است با آنچه از طریق ناخودآگاه ما را هدایت می‌کند یکی نیستند، شناخت خود در وحله اول و خیز برداشتن برای انسجام شخصیت در قدم بعدی، چاره کار است. این هر دو، فرایندهایی زمان‌بر و پیچیده و در عین حال اجتناب‌ناپذیر و نجات دهنده هستند.