پیشنهادهای اولیه کارهای گروهی برای «نیکی‌های کوچک» در سال ۱۳۹۲ عبارت بودند:

  • شستن ماشین
    • محل مناسبی انتخاب شود.
    • افراد تی‌شرت گروه را به تن داشته باشند.
    • احتمالاً اسپانسر گروه هم حضور داشته باشد (برای دفعات اول بهتر است اسپانسر شهرداری باشد 🙂).
    • افراد با دقت انتخاب شوند تا مشکل اخلاقی/سیاسی ایجاد نشود.
    • روز تعطیل انتخاب شود.
  • جمع‌آوری زباله‌های پارک‌ها و کوه‌ها
    • محل مناسبی انتخاب شود.
    • افراد تی‌شرت گروه را به تن داشته باشند.
    • احتمالاً اسپانسر گروه هم حضور داشته باشد (برای دفعات اول بهتر است اسپانسر شهرداری باشد 🙂).
    • افراد با دقت انتخاب شوند تا مشکل اخلاقی/سیاسی ایجاد نشود.
    • روز تعطیل انتخاب شود.
  • صحبت با افراد بی‌خانمان و دادن شام (احتمالاً)
    • افراد تی‌شرت گروه را به تن داشته باشند.
    • احتمالاً اسپانسر گروه هم حضور داشته باشد (برای دفعات اول بهتر است اسپانسر شهرداری باشد 🙂).
    • باید در گروه‌های دونفری باشند (ترجیحاً یک دختر و یک پسر).
  • دادن اسباب‌بازی به بچه‌ها
    • افراد تی‌شرت گروه را به تن داشته باشند.
    • احتمالاً اسپانسر گروه هم حضور داشته باشد (برای دفعات اول بهتر است اسپانسر شهرداری باشد).
    • تعداد کم در هر نوبت (برای جلوگیری از تجمع و بی‌نظمی).
    • اسباب‌بازی‌ها کم‌ارزش ولی زیبا و بهداشتی باشند.
    • باید در گروه‌های دونفری باشند (ترجیحاً یک دختر و یک پسر).
    • شاید بتوان با کارخانجات صحبت کرد تا هم اسپانسر شوند و هم آرم ما و خودشان را بزنند!
  • دادن بستنی (یا فقط به بچه‌ها یا به همه)
    • افراد تی‌شرت گروه را به تن داشته باشند.
    • احتمالاً اسپانسر گروه هم حضور داشته باشد (برای دفعات اول بهتر است اسپانسر شهرداری باشد 🙂).
    • بستنی ارزان ولی سالم و بهداشتی باشد.
    • شاید بتوان با کارخانجات صحبت کرد تا هم اسپانسر شوند و هم آرم ما و خودشان را بزنند!
  • رفتن به خانه سالمندان
    • همراه داشتن شیرینی یا کمی آواز بد نیست!
    • بردن رایگان آن‌ها به سینما یا تئاتر (۲ یا ۳ نفر هر بار با تقبل مسئولیت) کار سختی خواهد بود.
    • آوردن سالمندان سرحال به منزل برای یک شب.
    • گرداندن سالمندان سرحال در شهر یا پارک‌ها.
  • اهدای خون دستجمعی
  • اهدای بلیط سینما/تئاتر/استخر/شهربازی/...
    • می‌توان با این مراکز صحبت کرد تا یا رایگان بدهند یا تخفیف بدهند و آرم خود و ما را بزنند.

در طول سال‌های بعد پیشنهادها و فعالیت‌ها تغییراتی داشتند. اما بیشتر این برنامه‌ها اجرا شدند. هدف ترویج کار نیک بود، پس دیده شدن مهم بود. عکس و کاور و پیکسل و گزارش و تاثیرگذاری در فضای عمومی اهمیت داشت. این برخلاف ویژگی‌های نهادینه شده در ما بود که نیکی کردن در خلوت را می‌پسندید. یک پارادایم شیفت بود. گامی بزرگ برای یادآوری ارزش‌های قدیمی در قالب زندگی جاری که غرق در فرهنگ‌های بدون ریشه است. بارها حین عکاسی انتقادهایی شنیدم که شاید روزهای اول پیوستنم به نیکی‌های کوچک از فکر و زبان خودم هم گذشته بود. در بسیاری از برنامه‌ها شرکت کردم و برای بسیاری هماهنگ کننده و عکاسی کردم، اما هیچگاه برایم راحت نبود. من با همه پتانسیلم آنجا بودم، از هیچکاری که در توانم باشد دریغ نکردم. با اینحال الان که به گذشته نگاه می‌کنم، بعضی از دیدگاه‌هایم مانع رشد نیکی‌ها در جهت تبلیغ و گسترش آن بود. 

نیکی‌های کوچک غیر از ترویج نیکی، مثل یک باشگاه بود برای قلب‌های مهربانی که مرید عشق بودند. آنهایی که سهمی از زیبایی‌های زندگی برای دیگری، فراتر از خود، می‌خواستند. نیکی‌های کوچک به موازات بزرگ شدن، غیر از ترویج نیکی، روی زیرساخت‌ها و مفاهیم هم کار می‌کرد. ما جلسات منظم کتابخوانی داشتیم که با کتاب «هنر عشق ورزیدن» از اریک فروم شروع شد. این کتاب خیلی عمیق یه مفهوم عشق پرداخته بود و از بسیاری از برداشت‌های رایج کلیشه‌زدایی می‌کرد.


ادامه دارد ...