در طول سالهای گذشته، مسیر پژوهشی من در حوزه نانوفناوری و کاربردهای پزشکی آن، مسیری پرچالش اما پربار بوده است. از همان ابتدا، دغدغه من یافتن راهکارهای مؤثر برای مشکلات درمانی بوده که هنوز راهحلی قطعی برای آنها وجود ندارد. بهویژه، عفونتهای قارچی مزمن، که بسیاری از بیماران را با دورههای درمانی طولانی، عوارض دارویی و بازگشت مکرر بیماری مواجه میکنند، توجه من را به خود جلب کرد.
یکی از مراحل کلیدی در این مسیر، مطالعه بر روی بهینهسازی فرآیندهای تولید الیاف نانویی برای کاربردهای مهندسی بافت بود. در پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ به عنوان پروژهی فوقلیسانس خود انجام دادم، از مدلسازی شبکههای عصبی مصنوعی برای بررسی تأثیر پارامترهای مختلف الکتروریسی بر همراستایی الیاف نانویی ساخته شده از پلیکاپرولاکتون (PCL) و پلیگلایکولیک اسید (PGA) استفاده کردم. این تحقیق با هدف بهبود طراحی داربستهای مهندسی بافت برای عضلهی اسکلتی انجام شد و نشان داد که پارامترهایی مانند ولتاژ اعمالی، سرعت چرخش درام و فاصله سوزن تا جمعکننده، به صورت پیچیدهای بر روی جهتگیری الیاف نانویی تأثیر دارند. این نتایج به بهینهسازی تولید الیاف همراستا برای کاربردهای مهندسی بافت کمک کرد.
یکی از نقاط عطف این مسیر، مطالعه و توسعه زخمپوشهای نانویی حاوی داروهای ضدقارچ بود. در پژوهشی که در سال ۲۰۱۷ انجام دادم، به همراه همکارانم تلاش کردیم تا با استفاده از فناوری الکتروریسی، فیبرهای نانویی حاوی داروی تربینافین (یک داروی ضدقارچ مؤثر) تولید کنیم. الکتروریسی، روشی است که در آن پلیمرهای خاصی را به کمک یک میدان الکتریکی قوی به صورت رشتههای بسیار نازک درمیآوریم. این ساختار فیبری، علاوه بر داشتن ویژگیهای فیزیکی مناسب برای زخمپوشها، میتواند دارو را بهصورت کنترلشده و تدریجی آزاد کند. این قابلیت، تأثیر درمانی را افزایش داده و نیاز به استفاده مکرر از دارو را کاهش میدهد.
نتایج این پژوهش نشان داد که زخمپوشهای ما توانایی مهار رشد قارچهایی مانند *Trichophyton mentagrophytes* و *Aspergillus fumigatus* را دارند، بدون آنکه تأثیر سمی بر سلولهای سالم داشته باشند. این یافتهها، گامی مهم در جهت استفاده از نانوفناوری برای درمان عفونتهای قارچی مزمن به شمار میرفت.
با افزایش نگرانیهای جهانی درباره قارچهای مقاوم به دارو، گام بعدی پژوهشی من، تمرکز بر راهکارهای نانوفناورانه برای مقابله با این تهدیدات بود. در پژوهشی که در سال ۲۰۲۴ منتشر شد، تلاش کردم تا جدیدترین روشهای نانوفناوری را برای مبارزه با قارچهای مقاومی مانند *Candida auris*، *Fusarium* و *Rhizopus* بررسی کنم. این قارچها به دلیل مقاومت بالای خود به داروهای رایج، خطرات جدی برای بیماران مبتلا به نقص ایمنی ایجاد کردهاند.
همچنین، در تحقیقات جاری خود، در تلاش هستم تا محصولات نانویی تولیدشده را **زیستسازگارتر** کنم. این هدف با استفاده از پلیمرهای زیستتجزیهپذیر و ترکیبات طبیعی که قابلیت همزیستی بهتری با بافتهای بدن دارند، دنبال میشود. استفاده از این رویکرد نهتنها ایمنی و کارایی زخمپوشهای نانویی را افزایش میدهد، بلکه میتواند اثرات زیستمحیطی ناشی از پسماندهای پزشکی را نیز کاهش دهد.
با وجود چالشهای تحقیقاتی، از جمله موانع آزمایشگاهی، کمبود امکانات و فاصله میان تحقیقات پایه و کاربردهای بالینی، تلاش کردهام که پژوهشهایم به سمت ارائه راهکارهای عملی پیش برود. نانوفناوری میتواند ابزار مفیدی برای بهبود روشهای درمانی باشد، اما مانند هر فناوری دیگری، محدودیتها و ملاحظات خاص خود را دارد. در این مسیر، آنچه برای من اهمیت دارد، یافتن روشهایی است که هم از نظر علمی قابل اتکا باشند و هم در عمل بتوانند به بهبود درمانهای ضدقارچ کمک کنند.
دیدگاه خود را بنویسید